چون تو در کس ننگری،کس با تو همدم کی شود؟

ساخت وبلاگ

پست آخر گفتار صریح و پذیرفتنی برای من داشت. احساس درماندگی چند روز قبلش، اشتباه گرفتن آدم ها بجای دوست، انتظارات خودم، همه مرا توی شبی گیر انداخت و حالم با هیچ چیزی انگار خوب نمی شد، اما گذشت و خوب شد و دست از همه آن دلایل کشیدم و انتخاب کردم کسی در زندگی ام حقیقی نیست و همه نقشی از درون من هستند، حالا هم چون اینجا کلاس عرفان نیست توضیحی نمی دهم. بعد مدتی که خیلی هم زیاد است آمدم شرح وضعیت بدهم، عصبانی می شوم گاهی حتی قهر می کنم اما پایداری گذشته را ندارد، کیفیت گذشته را هم ندارد، خوبی اش این بود دیگر عقب کشیده ام و دارم بیشتر از هر وقت خودم را نه آنچه همه عمر در ذهن داشته ام بلکه آنچه در هر لحظه هستم تماشا می کنم،بدون فکر چه خواهد شد و چه بوده. خبری از کینه های عمیق و دلخوری پریشب وقت شام خونه مامانت اینا هم نیست. همه اش هم نمیدانم دعاهایم اثر کرد یا مدیتیشن های نصفه و نیمه ام. گاهی پیش می آید دوباره حالم خیلی بده شود اما یک چیز دارد برایم به باور تبدیل می شود، خداوند، آگاه حقیقی، جریان کیهانی هرچه که اسمش را بگذارید دارد از شما مراقبت می کند، زرنگ بازی را کنار بگذارید و تصور نکنید دست آدمها را اتفاقها را بهتر از خودش می دانید. آرام بمانید شما هیچ نمی دانید. قصه همین است، که روزی بفهمید چیزی را نمیدانستید و همه چیز را او بر سر راهتان گذاشت. می خواستم بگویم گوشی ام را عوض کرده ام و این همه حرف زدم.

بعد از بیست سال برای اولین بار...
ما را در سایت بعد از بیست سال برای اولین بار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0badazuof بازدید : 84 تاريخ : پنجشنبه 27 آذر 1399 ساعت: 18:01